ماه محرم

اسلامی

ماه محرم

اسلامی

رشید رشید احمد: قدس آزاد شد

سال ها پیش سروقامتان ایران، فرزندان بزرگ پیر جماران، درس آموزان مکتب قرآن در سوم خرداد آنچنان دلیرانه خرمشهر شهر خون و قیام را آزاد کردند که انگشتان حیرت در پوزه های کثیف امپریالیسم جویده شد.
خرمشهر را خدا آزاد کرد. به دست مردانی خدایی که جز خدا چیزی نمی دیدند و جز خدا چیزی نمی خواستند.
شنوندگان عزیز توجه فرمائید:
خونین شهر، شهر به خواب رفته ای بود که غریومردانه غیور مردان ایران زمین، دیو سیاه بعثی را به التماس انداخت و هزار هزار عمله هایش دست بسته به پای مردان ایران افتادند.
خونین شهر ناموس ایران بود که اگر کارشکنی های نقاب به رویان نبود همان سی نفر نیروی ممد جهان آرا از چنگال هزاران نیروی اهریمنی نجاتش می دادند!
خونین شهر کل ایران بود. خونین شهر از خزر تا خلیج فارس از دماوند تا سبلان از ارس تا کارون از هامون تا دریاچه ارومیه بود. همه ایران بود.
شنوندگان عزیز توجه فرمایید:
خونین شهر شهر خون و قیام...
آزادی تو آزادی همه ایران بود. نماد غیرت ایران و ایرانی، نماد صلابت فرهنگ اسلامی ایرانی، نماد خروش فریاد یا علی، نماد رنگ سرخ یا حسین و سبز یا مهدی.
آزادی تو اسارت همه کژی ها و پلیدی ها در بند شدن شیاطین و به خاک مالیدن پوزه حسودان و تنگ نظران و دژخیمان بود.
شنوندگان عزیز توجه فرمایید:
خونین شهر شهر خون آزاد شد !
غریو شادی ملت و اشک های شوقی که ریختند و رضایت قلب امام زمان (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و نایب برحقش همه و همه مزد همه خاکی پوشان و سبزپوشان وطن، سپاهی و ارتشی.
امیر صیاد شیرازی، سرلشکر حسن باقری و همه...
در این میان نام احمد کاظمی درخشان تر است. او و لشکرش به قلب دشمن تاختند و شهر را در اوج ناباوری و خستگی دیگر لشکر ها فتح کردند. احمد خبر فتح را داد و اشک ها جاری شد.
¤ احمد احمد رشید: احمد ببین الآن حسین منتظر هماهنگی شماست تا کارشون رو شروع کنند. عملیات رو با هماهنگی اجرا کنید. شما کجایید الآن؟
¤ رشید رشید احمد: آقاجان، ما داخل خود شهریم و اینا که تو شهرن، اومدن پناهنده شدن، مفهوم شد؟ !!
¤ احمد احمد رشید: احمد جان قطع و وصل می شه! دوباره بگو. چی گفتی؟
¤ رشید رشید احمد: آقا ما تو شهریم. بهش بگو. به محسن بگو ما تو شهریم. ما تو شهریم و پنج، شش هزار نفرم اومدن پناهنده شدن. ما تو شهریم ما داریم اونا رو تخلیه می کنیم. ما تو شهریم و تمام نیروهامون تو خود شهرن !
¤ رشید رشید احمد: رشید جان. می گم من تو شهرم و همه نیروها تو شهر اومدن اسیر و پناهنده شدن. مفهوم شد؟
مفهوم شد حاجی، مفهوم بود حاجی، از همون اول از چهره های نورانی شما همه چی مفهوم بود همه چی روشن بود، نور بالا بود. اظهر من الشمس !
جز تو و مردان هم سنگرت مردتر مگر بود؟ کار مردانه تر از فتح خرمشهر مگر بود؟ دشمن وحشی تر از ارتش بعث مگر بود؟ اما برای همه مفهوم شد که تو و یارانت خرمشهر را آزاد کردید. در آن لحظه برای همه مفهوم شد که تو و تبار تو حرف تان را بر همه کرسی های عالم خواهید نشاند تا برای همه مفهوم باشد و اگر کسی برایش مفهوم نبود ایرادش ماهوی است !
سردار چندی است که تنها صدای مهربانت و لبخند گیرایت برایمان مانده است و تو دیگر نیستی. اوضاع سخت است. دشمن نامرئی است. شرایط هولناک تر است.
سردار چشم مان به ولی امر است، اوست که قوت قلب مان است و چراغ راه مان.
سردار دعای مان کن راه سختی در پیش است. می خواهیم دوباره حماسه ای بزرگ را بیافرینیم که نیاز به احمد ها و حسین ها و رشید ها و صیاد های زیادی دارد. دعای مان کن سردار.
خدا لطفش را شامل مان کند، شاید به همین زودی ما هم در بی سیم ها فریاد بزنیم: احمد احمد رشید: آقا جان الله اکبر الله اکبر قدس آزاد شد
ما الآن تو شهریم نماز ظهر مسجدالاقصی.  

 محمدحاشر یزدانى

گزارشی از حضور رهبر انقلاب در منزل شهیدان جنیدی

حاج شیخ احمدجنیدی پدر والامقام شهیدان رضا، محمد، نصرالله و عبدالحمید جنیدی و امام جمعه شهرستان رودسر بود که رهبر معظم انقلاب در مورد وی فرموده اند که ایشان از اولیاءالله هستند و همین جمله به تنهایی گویای جایگاه و ارزش این خانواده در نظر رهبر عزیز انقلاب است. رضا، محمد و نصرالله سه فرزندی بودند که در ایام دفاع مقدس از این خانواده تقدیم اسلام شد و حاج عبدالحمید تنها پسر باقی مانده از خانواده جنیدی بود. شیخ احمد پدر خانواده در سال 77 درگذشت اما قبل از رحلت ایشان بود که برای اولین بار رهبر معظم انقلاب برای عیادت از وی در اردیبهشت همان سال به پیشوای ورامین آمدند.
رفتن رهبر انقلاب به منزل چنین خانواده ای که سه

ادامه مطلب ...